یک طرف این منم از عشق سراسر لبریز
آن طرف سر به هوا هستی و در حال گریز 


تو که تسلیم قضایی و نمی دانی من
شدم از هرجهت از عشق خروشان سرریز


حکم این رابطه گرچه نرسیدن باشد
میکنم هردم ازین شرع حراسان پرهیز 


در موازات مقرر شده حال من و تو 
شکوه دارم من ازین فصل بد حزن انگیز 


وانمیشد به رویت دیده جلبم ای کاش 
یا نمیکرد طلوع، شمس رخت از تبریز 


چه کنم ره به طریقت بروم یا ره دل؟
شرر افکنده به جانم حوسی آتش خیز


مشخصات

آخرین جستجو ها